اگه یه روز آسمون دلت ابری شد، از دست زمونه و آدمهاش خسته شدی، حتی نفس کشیدن هم برات تکراری شد! یا شاید اگه دست روزگار، نقاش خاطره های بد شد، قلبت رو شکست و اشکت رو جاری کرد، اگر میون اینهمه فکر و خیال، یاد من افتادی، یاد نوشته های ساده من، دلم میخواد غصه ای به غصه هات اضافه نکنم
دلم میخواد برای چشمه چشمهات، آب حیات نباشم. شاعر غزل های پاره پاره و قافیه های دلشکسته نباشم. اگه یه روز دلت گرفت، از ته دل بگو... خدایا!
و گفتگو کن با تنها کسی که میتونی بهش بگی: خدای من! و بشنو! صدایی که میگه: بله! بنده من! اگه صداش رو شنیدی، بعد از همه درد و دل کردن ها، آروم شدن ها... بعد از اینکه گل خنده به روی صورتت برگشت، یه خواهش کوچیک! اگه قبول کنی. برای من هم دعا کن.
اگه یه روز آسمون دلت ابری شد، برای من هم دعا کن